گزارش تصویری مراسم احیا شب نوزدهم
- ۰ نظر
- ۱۵ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۸
شب قدر، پرارجترین و پررمز و رازترین شبها در گردونه زمان است که قلمها در وصفش میشکنند، زبانها از توصیفش قاصرند و عقل در فهم آن مبهوت و متحیر میماند؛ شبی که به فرموده امام صادق علیهالسلام قلب رمضان به شمار میاید.1
بهترین شب سال، شب قدر است که خداوند در قرآن کریم آن را شبی پربرکت دانسته2 و ارزش آن را برتر از هزار ماه بیان کرده است.3 ایا به راستی برکتی بالاتر از این هست که یک شب همتراز هزار ماه یعنی سی هزار شب یا 83 سال و چهار ماه قرار گیرد؟
چرا این شب «شب قدر» نامیده شده است؟ چه اسراری در آن نهفته و چه وقایع و حوادثی در آن رخ داده و میدهد؟ مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم دین درباره علت نامگذاری این شب به «شب قدر» مطالب و دلایل زیادی آوردهاند.4 شب قدر یعنی شب بزرگ و با عظمت؛ زیرا در قرآن کریم «قدر» به معنای منزلت و بزرگی خدا آمده است.5 همه مقدّرات بندگان نیز در طول سال در این شب رقم میخورد6؛ همچنانکه امام رضا علیهالسلام فرمودند: «خداوند در شب قدر آنچه را که از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد، مقدّر میفرماید از زندگی یا مرگ، از خوب یا بد یا روزی. پس آنچه خداوند در این شب مقرر میکند، به حتم واقع خواهد شد.»7
البته این امر هیچگونه تضادی با آزادی اراده انسان و مسئله اختیار ندارد؛ زیرا تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد و به اندازه ایمان، تقوا، پاکی نیت و اعمال آنهاست. بدون شک مفاهیمی چون: وعده و وعید، انذار و بشارت، کیفر و پاداش، بدون برخورداری انسان از اراده و اختیار بیمعناست. حضور انسان در محافل شب قدر، عبادت و دعا و ... جلوههایی از حضور اراده و اختیار انسان است. بزرگترین اشتباه درباره حقیقت مشیت الهی این است که گروهی خود را صاحب همه چیز میدانند و تصور میکنند خداوند به صورت مطلق همه کارها را به بندگان خود واگذار نموده است؛ پس نه ثواب و عقاب در کار است و نه مسئولیت و اخلاق. گروهی دیگر نیز فکر میکنند انسان موجودی مجبور است که هیچ اختیار و آزادی ندارد و همه چیز با قضا و قدر تعیین میشود؛ در حالی که حقیقت امری میان این دو نظر است؛ یعنی نه جبر قضا و قدر و نه واگذاری مطلق به بندگان؛ چراکه بعضی از کارها را ما به خواست و اراده خودمان انجام میدهیم؛ مثل خوردن، آشامیدن، رفتن، آمدن و ... و در بعضی دیگر از کارها همچون به دنیا آمدن، از دنیا رفتن و ... اراده و خواست ما مطرح نیست.8
در شب قدر فرشتگان بسیاری به زمین میایند؛ بهطوری که زمین بر آنها تنگ میشود. لذا آن را «شب قدر» نامیدهاند؛ زیرا یکی از معانی «قدر» به معنای ضیق و تنگ است9 و در این شب قرآن با تمام قدر و منزلتش به وسیله فرشته صاحب قدر بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نازل گردید.10
اینکه شب قدر در ماه مبارک رمضان واقع شده است، مورد قبول همه مسلمانان است و هیچگونه شک و تردیدی در آن وجود ندارد؛ زیرا از سویی خداوند در قرآن میفرماید: «ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است»11 و از سوی دیگر در آیه اول سوره قدر میخوانیم: «ما آن (قرآن) را در شب قدر فروفرستادیم». با توجه به این دو آیه مبارکه، چنین نتیجهگیری میشود که شب قدر خارج از ماه مبارک رمضان نیست و حتماً در این ماه قرار دارد.
بنابر روآیات، خداوند اجابت را در میان دعاها پنهان کرده است تا مؤمنان به همه دعاها روی آورند؛ همانگونه که وقت مرگ را پنهان کرده است تا مردم در همه حال پذیرای آن باشند. وقت قیامت و ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف را نیز مخفی کرده تا اهل معصیت آنها را دستاویزی برای نیل به مقاصد شوم خود قرار ندهند و در مقابل، مؤمنان در همه حال مراقبت بیشتری از خود نشان دهند.12 بر همین مبنا شب قدر مخفی است و زمان دقیق آن مشخص نیست. امام علی علیهالسلام دلیل مخفی بودن شب قدر را در این میداند که مؤمنان شبهای بیشتری را قدر بدانند و در آرزوی درک فضیلت آن به کارهای نیک و عبادت بیشتری پرداخته، از معاصی و زشتیها دوری گزینند و در پرستش خداوند تلاش بیشتری نمایند.13
حکمت دیگر مخفی ماندن شب قدر آن است که اگر شب خاصی معین میشد، برخی افراد بر اثر توفیق شبزندهداری و احیای آن به عجب و غرور مبتلا میشدند؛ اما پنهان بودن آن باعث میشود تا ملکات فاضله در مؤمنان راسختر شود و در نتیجه از برکات و فیوضات بیشتری در این شبها بهرهمند گردند. اگر این شب معلوم بود، حرمت و عظمت در خور شأن را نداشت؛ زیرا مردم همواره برای امور پنهان، احترام بیشتری قائلاند.
عظمت و فضیلت این شب را بر سایر شبها از این امور میتوان به دست آورد:
1. آمرزش گناهان: پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در تفسیر سوره «قدر» فرمودند: «هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»14
2. قلب رمضان: امام صادق علیهالسلام فرمودند: «از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است».15
3. بهتر از هزار ماه: در فرهنگ غنی اسلام، همه چیز را با معیارهای الهی میسنجند و بر همین اساس قرآن در مورد شب قدر میفرماید: «لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْر» در دعای 44 صحیفه سجادیه نیز میخوانیم: «(عبادت و بندگی در) شبی از شبهای آن، آن را برابر با (عبادت در) شبهای هزار ماه قرار داد (چون خیرات و برکات و سودهای دینی و دنیوی در آن است) و آن را شب قدر نامید».
4. نزول قرآن: طبق روآیات، مجموع قرآن در شب قدر نازل شده است.16 این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله بهصورت الفاظ نازل شده است.
5. نزول ملائکه: نزول ملائکه و روح در شب قدر نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر علیهالسلام فرمودند: «عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»17
6. عرضه اعمال بر حجت خدا: بنا بر روآیات و ظاهر آیت سوره قدر، شب قدر منحصر به زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیست و فرشتگان در شب قدر مقدّرات یک سال را نزد «ولی مطلق زمان» میآورند و بر او عرضه میکنند.18 این واقعیت از روز نخستین وجود داشته است و تا قیامت هم ادامه خواهد یافت. از سویی نیز بنابر روآیات زمین از نخستین روز خلقت تا آخر فنای دنیا بیحجّت نخواهد بود19 چنانکه امام علی علیهالسلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده میشود. پس از درگذشت پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز این شب صاحبانی دارد».20 حجت خدا در زمین در زمان حاضر وجود مقدّس و مبارک حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و اوست که حجت خدا و وصی اوصیا و خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و معصوم از هر گناه و پلیدی است و لذا صاحب شب قدر است.
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستوشوی آینه دل. آن شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین، و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم. در شب قدر که شبزندهداری میکنیم، خداوند نام ما را در گروه نیکبختان ثبت میکند و آتش جهنم را بر ما حرام میسازد. ایا توفیقی بالاتر از این هست که آتش جهنم بر ما حرام شود و به خدا نزدیک شویم؟ دعاهای شبهای رمضان مجموعهای است بصیرتبخش که با تکرار تلاوت آنها به صورت هدفهایی برای ما در میاید. پس هنگام خواندن این ادعیه شایسته و بهتر است مفهوم آنها را نیز همواره مدنظر داشته باشیم و با تلاش و کوشش به سوی این هدفهای مطرح شده در دعاها گام برداریم.
1. بحارالانوار، ج 58، ص 376.
2. دخان/ 3.
3. قدر/ 3.
4. تفسیر الدرالمنثور، ج 6، ص 371؛ تفسیر نمونه، ج 27، ص 181؛ تفسیر راهنما، ج 20، ص 630؛ تفسیر المیزان، ج 20، ص 559.
5. حج/ 74.
6. دخان/ 4.
7. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 133.
8. تفسیر نمونه، ج 27، ص 187.
9. طلاق/ 7.
10. تفسیر راهنما، ج 20، ص 630.
11. بقره/ 185.
12. بحارالانوار، ج 68، ص 176.
13. همان، ج 94، ص 5.
14. تفسیر منهج الصادقین، ج 10، ص 308.
15. بحارالانوار، ج 58، ص 376 ؛ امالی شیخ صدوق، مجلس، 15، ح 4.
16. اصول کافی، ج 1، ص 362 ؛ امالی، مجلس 15، ح 5.
17. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 133.
18. تفسیر نمونه، ج 27، ص 190؛ اصول کافی، ج 1، ص 352.
19. اصول کافی، ج 1، ص 251.
20. همان، ج 1، ص 363.
تاریخ هرگز دهم تیرماه سال 1365 را فراموش نخواهد کرد زیرا در این روز دلاوران صحنه نبرد در یک حمله قهرمانانه در عملیاتی بهنام «یا ابوالفضل العباس» در جبهههای جنوب حماسه آفریدند و مهران را از اسارت آزاد کردند.
«یا ابوالفضل العباس(ع) ادرکنی» رمز آغاز عملیاتی به وسعت دشت پرندگان خونین بالی بود که پروازشان در شب دهم تیر ماه سال 65 مهران را از لوث وجود دشمن بعثی آزاد کرد.
ارتفاعات «قلاویزان»،«کله قندی» و شهرکهای «منصورآباد»،«هرمزآباد» و«امامزاده سید حسن» (ع) هنوز هم پس از 22 سال از زمان انجام این عملیات غرورآفرین، این ندای مقدس را در جای جای خود حفظ کردهاند.
انگار همین دیروز بود که شهید رضا دستواره، قیصر موسی بیگی، رحمان حسینی و حمیدرضا دستگیر شیردل و اسلحه به دست با فریاد یا ابوالفضل قلب دشمن غدار را نشانه رفتند و آنان را از سرزمین مهربانیها (مهران) بیرون راندند.
این پیروزی تا بدان حد اهمیت داشت که امام راحل در آن روز فرمودند،«مهران را هم خدا آزاد کرد» و این همان جملهای بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پس از فتح«خونین شهر» بر زبان جاری کردند.
اشک شوق در چشمهای همگان حقله زده بود و پیر و جوان و زن و مرد این دیار خندان و خوشحال به شادی و پایکوبی برآمدند تا پیروزی دلاورمردانشان را جشن بگیرند.
روزهای خوب پیروزی، روزهای شیرین افتخارآفرینی، روزها و لحظات بیادماندنی از عشق و ایثار و شهامت هر لحظهاش دنیایی شادی را در جانها به ودیعه میگذارد.
توصیف لحظه لحظه آن روزها، آن خاطرات خوب پیروزی همه عشق است و شوق و غرور که نشان از تاریخ پر اقتخار مردان این سرزمین دارد.
مهران، سرزمین مهر و مهربانی، دیار جانبازی و جان دادگی، مشهد شهیدان، مامن مردی و مردانگی، ماندگارترین نام در تاریخ مردم ایلام و ایران است.
مهران، دیار عشق بازی و جانبازی دهها رزمند سرافراز اسلام که دست در دست هم دادند و در برابر گلولههای دشمن ایستادند، تا رژیم غاصب صدام نتواند یک ذره از این خاک را به اسارت گیرد.
نخلهای سوختهاش گواه است، دهها لاشه تانک که در مسیر جاده ایلام - مهران بر روی سکوهایی چشم انداز جاده را همچون تصویر از سالهای جنگ و دفاع مقدس در ذهنها ترسیم میکند خود گویای لحظات تلخ و شیرین سالهای دفاع مقدس در این دیار است.
هنوز هم هر روز از خاک پر گهر این دیار در منطقه عملیاتی «شرهانی»، در دشتهای پر مین منطقه مرزی مهران و دهلران، در میان سنگرهای تخریبی، گوهری بی نام و نشان از خاک بیرون میآید.
آزادسازی مهران چنان غافلگیرکننده و مهم بود که رسانههای غربی آن روز بلافاصله آن را به منزله شکست و پایان راهبرد دفاع متحرک عراق توصیف کردند.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی در این مورد اعلام کرد: ناظران در خلیج فارس عقیده دارند که اشغال مهران توسط قوای ایرانی، شکست پذیری رژیم عراق به ویژه راهبرد نظامی جدید آن موسوم به دفاع متحرک را به اثبات رساند.
عملیات آزادسازی شهر راهبردی مهران در ساعت 22 و 30 دقیقه دهم تیرماه سال 1365 در منطقهای به گستره 175 کیلومتر مربع در دو محور جاده ایلام - مهران و جاده دهلران - مهران آغاز شد.
در این عملیات ارتفاعات «حمرین» و جادههای مهم مهران به ایلام و مهران به دهلران از تصرف و شعاع تیر رس دشمن خارج شد و پاسگاههای مرزی و شهرهای «بدره»،«زرباطیه» و جادههای تدارکاتی عراق نیز برای قوای بعث ناامن شد.
عملیات کربلای یک علاوه بر شهر مهران به آزادسازی ارتفاعات قلاویزان، روستاهای اطراف و شهرکهای «منصور آباد»،«هرمز آباد»،«بهروزان»،«قلعه کهنه»،« فیروزآباد» و«فرخ آباد» منجر شد.
علاوه بر این پاسگاههای عراقی «تعان»، «محمد قاسم» و «دراجی» نیز به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.
در این عملیات نظامی 39گردان از یگانهای عملکننده رزمی، زرهی و مهندسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دلاورانه با دشمن بعثی پیکار کردند.
نیروهای سپاه اسلام در عملیات آزادسازی مهران در مجموع موفق به انهدام دو تیپ 4 و 5 گارد ریاست جمهوری عراق، تیپهای 433 از لشکر 17،507،66کماندویی، 35،93، 113 ، 71، 72 از لشکر 35 و دو گروهان پیاده این کشور بین 50 تا 100 درصد شدند.
همچنین در این عملیات تیپ 3 گارد زرهی ریاست جمهوری، یک تیپ کماندویی ویژه، تیپهای 70 زرهی، 59، 501، 95 و 24 مکانیزه از لشکر 10 و گردانهای 228 ، 53 ، 447توپخانه، گردان 6 زرهی و... به میزان قابل توجهی منهدم شدند.
در عملیات کربلای 1 همچنین بیش از 9 هزار نفر از قوای بعثی کشته و زخمی شدند و بیش از هزار و 200نفر نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
در این عملیات در مجموع هزار و 170دستگاه انواع تانک، نفربر و خودرو دشمن منهدم شد و بیش از 200 دستگاه از این ادوات و هزاران قبضه سلاح سبک و نیمه سنگین نیز به غنیمت نیروهای خودی درآمد.
در پایان این عملیات و با آزادسازی مهران و ارتفاعات مهم منطقه، چشم اندازهای جدیدی از ناتوانی در موضع آفندی (تهاجمی) و پدافندی (دفاعی) دشمن بوجود آمد که در نهایت منجر به تضعیف روحیه قوای بعثی در دیگر جبهههای نبرد شد.
با توجه به قرار داشتن مهران در مرکز جبهههای جنگ و فاصله کم آن با بغداد، این شهر برای عراق در میان مناطق در اشغال دشمن از اهمیت خاص سیاسی و تبلیغی برخوردار بود زیرا حفظ آن برای صدام به عنوان جبران شکست جبهه فاو و افزایش روحیه سربازانش جنبه حیاتی داشت.
حافظه تاریخ این دیار، آن همه دلدادگی به رهبر و سرزمین و میهن را از یاد نخواهد برد ولی با این همه، برای گرامیداشت سالروز آزادسازی مهران خبری از تهیه برنامه های تلویزیونی نیست و شاید علت فراموشی چنین روزی عدم ثبت آن در تقویم رسمی ایران باشد زیرا شاید حافظه برنامه سازانی که با مراجعه به تقویم برنامه ها را برای رسانه ملی تهیه می کنند، برای گرامیداشت چنین روزی یاری نکند و اینجا همت مسئولان مربوطه و بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس است که اقدام به ثبت چنین روزی کنند و یاد آن را گرامی بدارند.
منبع:خبرگزاری مهر
جنگ تازه شروع شده بود و محمد ابراهیم هر روز از من و پدرش می خواست که اجازه رفتنش را بدهیم. نمی دانم چرا دلم راضی نمی شد. اصلاً نمی توانستم به او بگویم که از ته دل راضیام که برود. میدانستم تا رضایت مرا جلب نکند راهی نمی شود. این اوضاع تا وقتی که خوابش را برای من تعریف کرد ادامه داشت خواب محمد ابراهیم تأثیر زیادی رویم گذاشت احساس کردم که این پسر امانتی است که خدا به ما داده و خودش هروقت که بخواهد او را بازمی گرداند. آن روز آمد پیش من و گفت که خواب دیده می خواهد به همراه دوستش محمدعلی امینی به آسمان پرواز کند اما پنج رشته نخ که به پنجه هایش بسته شده مانع پروازش می شود بالاخره موفق می شود چهار رشته از نخ هارا پاره کند اما یک رشته دیگر او را محکم نگه داشته، بعد به من گفت: «مادرجان من احساس می کنم آن یک رشته شما هستی که اگر رضایت بدهی من بروم آن یک رشته هم از پای من باز می شود.» با لبخند به صورتش نگاه کردم گفتم: «پسرم راضیام به رضای خدا».
راوی: مادر شهید
آن روزها گردان ما در کنار هورالعظیم چادر زده بود. قرار بود بچه ها یک دوره آموزشی آبی-خاکی ۲۲ روزه را بگذرانند. روزهای گرم و زیر آفتاب داغ و سوزان و در نقطه ای که زیر نگاه سیمینوفهای دشمن بود و هر حرکت اضافه ای سبب شناسایی ما می شد باید تمرینهای سخت و طاقت فرسایی انجام می دادیم. شرایط جوی بسیار بد بود. شب ها هوا شرجی و پر از پشه های مزاحم و روزها تمرین سخت زیر آفتاب داغ. بچه ها دیگر تاب و توان نداشتند به طوری که غروب نشده همه از شدت خستگی به چادرها پناه می بردند تا لحظه ای استراحت کنند و برای تمرینات فردا صبح آماده شوند. در این شرایط و با این خستگی مفرط شب ها ما صدای ناله های عاشقانه و راز و نیازهای شبانه فردی را می شنیدیم که دور از چشم همه، خارج از چادرها، پیشانی بر خاک بندگی می سایید و عبادت میکرد. او کسی نبود جز سید محمد ابراهیم جنابان فرمانده گروهان ما از گردان حضرت معصومه (س).
در عملیات والفجر هشت، ابراهیم از ناحیه سینه مجروح شد به طوری که سینه اش ۳۰ بخیه خورد. دکتر برای او استراحت مطلق تجویز کرده بود. هنوز بخیه داشت و کاملاً خوب نشده بود که نرمش میکرد. میگفت: «بیت المال پول مفت ندارد به ما بدهد که این جا استراحت کنیم.»
-یک جوان لات منش آمده بود جبهه و کسی تحویلش نمی گرفت و همه به او می گفتند: «تو خلاف کاری! این جا جای تو نیست!» ناراحت شده بود و از لشگر داشت میزد بیرون که حاج ابراهیم او را دید. به او گفت: «چیه جوان! گرفته ای؟» آن جوان پاسخ داده بود: «حاجی! جبهه ای که می گفتند این است؟ مگر امام نگفت جبهه دانشگاه انسان سازی است، من آمدم این جا آدم بشوم، ولی کسی به من محل نمیگذارد، به من گیر میدهند که تو فلانی و فلانی!» حاجی با مهربانی و درایتی که داشت، جوان را پیش خودش نگه داشت و آن جوان هم پس از شرکت در چند عملیات به شهادت رسید.
راوی: برادرشهید
هر وقت از جبهه برمی گشت حامل پیام شهادت دوستان همرزمش بود. یکبار گفت: «بابا، خسته شدم از بس خبر شهادت دوستانم را برای خانواده هایشان بردم، کی می شود خودم شهید شوم؟!» به شوخی گفتم: «راستی ابراهیم، چرا تو شهید نمی شوی؟» او هم با مزاح جواب داد: «بابا می خواهی شهید بشوم؟ تا حالا آیه (وجعلنا...) را می خواندم، اما دیگر نمی خوانم.» چیزی نگذشت که ابراهیم در عملیات بعدی به شهادت رسید و خدایی شد.
نگار می دانست که قرار است خدایی بشود. پیش از عملیات کربلای یک، ابراهیم از ناحیه گردن مجروح شده بود. فرمانده لشکر به ایشان گفت: «اگر سخت تان است در این عملیات شرکت نکنید.» اما ابراهیم در جواب گفته بود: «تکلیف من در این عملیات روشن می شود.» من هم در آن زمان قصد ازدواج داشتم و به ابراهیم گفتم که می خواهم ازدواج کنم. ابراهیم هم گفت: «صبر کن، این عملیات تمام بشود.» عملیات تمام شد و تکلیف ابراهیم با خودش و خدا و همه ما مشخص شد. او به دیدار خدا شتافت تا گمشده اش را پیدا کند.
راوی: برادر شهید
وقتی از مکه آمد، گفتم: «پس من چی؟ من هم آرزو دارم به مکه بروم.» برگشت و گفت: «مادر عزیزم اگر می خواهی به زیارت خانه خدا شرفیاب شوی، حتما نماز شب بخوان و از خدا درخواست کن. اگر این کار را انجام بدهی قول می دهم سال دیگر همین موقع به حاجتت برسی.» حاج ابراهیم پس از چند ماه شهید شد و درست چهلم شهادت او، من و برادرش حاج سید اسماعیل در مکه مکرمه بودیم. مراسم چهلم را هم همان جا برگزار کردیم .
راوی: مادر شهید